مرا دوست بدار مرا آرام دوست بدار مرا بسان نوازش باد
گندمزار بسان کشیدگی موج بر امتداد ساحل و سادگی بی حصر
آسمانی آبی دوست بدار مرا دوست بدار مرا آرم دوست بدار
قلبی که هفتاد بار در دقیقه می تپد یقینا زیباتر از پمپاژهای
بی امان شوقی گذراست و دردی که کهنه و قدیمی ست رنجی
به مراتب کمتر از زخم های تازه خواهد داشت مرا دوست بدار
مرا آرام دوست بدار و در سفری که بی انتهاست بسان یک موسیقی
بی کلام جاده ای بی مسافر و راهی که منتهی به دره ای عمیق
است آرام آرام تر دوست بدار چرا که شیب تند چون عشقی آتشین
می تواند کشنده باشد
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|